دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقاله بررسی براک در پرتو کوبیسم در 33 صفحه ورد قابل ویرایش
1- تعریف کوبیسم
تجربیات طیبایی شناختی پیشگامان نقاشی سده بیستم بر شالوده دستاوردهای کاوشگران بزرگ اواخر سده نوزدهم استوار شدهاند. فووها و اکسپرسیونیستها عمدتا راهی را دنبال کردند که توسط سرا، گوگن،و وان گوگ هموار شده بود؛ یعنی راهی که به رنگ ناب میانجامید. اینان از آموزشهای سزان چشم نپوشیدند؛وقتی فقط آن بخش از زیبایی شناسی او را تحول بخشیدند که به بازنمایی ادراک شخصی به وسیله معادلهای رنگی مربوط میشد. اینان، به انگارهای سزان درباره فضا و «فرم» علاقهای نشان ندادند. کوبیسم از همین انگارها آغازید. کوبیسم نیز کوششی بود برای انطباق عناصر زیبا نمایی تصویر با نظم مستقل شکلهای رنگین؛ یعنی همان وظیفهای که برای نظریه پردازان هنر دهه نخست قرن بسیار مبرم مینمود. پیکاسو و براک ـ ابتدا جداگانه و سپس همراه با ـ در این زمنیه به راه حلهایی تازه رسیدند که تحت عنوان «کوبیسم»نامیده شد. این دو هنرمند، مسئله نمایش سه بعدی فرم (یعنی فضا) با تدبیر و شگردهایی متفاوت با میثاقهای سنت نقاشی اروپایی حل کردند. اما علاوه براین، به نتیجهای کاملا جدید نیز دست یافتند، و آن تبلور بعد چهارم (یعنی زمان) در تصویر بود.
«کوبیست مستقلا به نتایج خود رسدند. کوبیستها در موضوعات خویش، به پیکار اندیشه جدید نیز که از سده نوزدهم آغاز شده وابداعات فناوری قرن حاضر به آن میدان داده بود، پی برده بودند. همچنین پدیدههای (بینابینی) علاقه ایشان را به خود جلب کرده بودـ […] کوبیستها نظامی آفریدند که میتوانستند به یاری آن، به هم بافتگی پدیدهها را از راه تصویر نشان دهند و به این ترتیب، امکان نشان دادن روندها به جای حالتهای ثابت هستی را پدید آورند. کوبیسم هنری است که به طور کلی با تاثیر متقابل ساختار و حرکت، تاثیر متقابل اجسام و فضای اطرافشان، تاثیر متقابل علائم صریح روی تابلو نقاشی و واقعیت دگرگون شوندهای که نشان دهنده آن هستند. منظور کوبیستها از ساختار، فضا، علائم، وروند با منظور فیزیکدانهای هستهای از آنها، کاملا تفاوت دارد. اما تفاوت میان دید کوبیستها و دید یک نقاش بر جسته هلندی سده هفدهم مانند ورمیر نسبت به واقعیت، با تفاوت میان دید فیزیک نوین و دید نیوتنی، شباهتی زیاد دارد: شباهتی بارز و نه فقط جزئی».
اگرمقایسهای از لحاظ چگونگی تحول کوبیسم در کار پیشگامان این مکتب به عمل آید، میتوان چنین گرفت که راه حلهای براک و گریس فرد گرایانه و عمدتا زیبایی شناختی است؛ حال آنکه پیکاسو و لژه تجربههای کوبیستی را وسیلهای برای بیان محتوای انسانی ـ اجتماعی قرار میدهند. لیکن دیدگاههای پیکاسو و لژه نیز با هم تفاوت دارند. پیکاسو به درام زندگی امروز میپردازد، لژه نقاش آینده است؛ در این معنی که مخاطبانش راـ اگر شهامت پذیرش اینده را دارا باشند ـ از آیندهشان مطمئن میکند. از اینرو، ژرژ براک (1882-1963) بر خلاف خشونت پیکاسو در عرصه شکل وبیان به شیوهای تغزلی و حتی میتوان گفت فرانسویتر کار میکرد. تاثیر موزون پرده (لوحه رنگی91) بازتابی از ستایشی است که وی از استادان بزرگ نقاشی تزیینی فرانسه به عمل میآوردند؛ یک چنین پردهای، با آنکه تمام ذراتش به روزگار هنرمند تعلق دارند، اگر دریک نگارخانه متعلق به سده هجدهم نصب شود مایه شگفتی نخواهد شد. بیشترین تاثیر کار براک به تسلطش بر طرح دو بعدی بستگی دارد، چون اومعتقد بود که تابلوی نقاشی یک سطح صاف است و باید همچنان یک سطح صاف بماند واز خط و رنگ و متن باید برای جان دادن به آن استفاده شود. او از مجموعه رنگهای بسیار اندک ولی دارای پیوندهای ظریف با یکدیگر استفاده میکرد، به رنگهای خاکستری و سفید ارجحیت میداد و غالبا به طرز نامنتظرهای به بافتهای تعدیل یافته روی میآرود. براک میگفت: «هدف نقاشی… نه بازسازی یک واقعیت ضمنی، بلکه ساختن یک واقعیت تصویری است… آنچه را میخواهیم بیافرینیم نباید تقلید کنیم. از صورت ظاهر اشیا نباید تقلید کرد، چون صورت ظاهر اشیاء نتیجه خود آنهاست»
2-روش و سبک کار کوبیسم
نام کوبیسم که برای نخستین بار توسط منتقد هنری لوئیس واکسل در سال 1908 و در بازدید وی از نمایشگاه آثار براک ابداع شد، همچون بساری از اصطلاحاتی از این نوع، جنبهای تمسخر داشت.( Cubesm از واژه cube به معنی مکعب است).
هنرمندان کوبیست به طور کامل از ایده هنر به مثابه تقلید از طبیعت که از دوره رنسانس به بعد در اروپا رایج بود، جداشدند. پیکاسو و برای اشارات قرار دادی پرسپکتیو و کوتاه نمایی، و نقاشی از مدل را کنار نهادند و تصمیم گرفتند تا حجم پیکره را درسطحی دو بعدی و بدون هیچگونه ایجاد توهم بصری برای خلق تصویری سه بعدی، به نمایش بگذارند. تا آن هنگام هر هنرمندی که قصد داشت تصویری از اشیاء واقعی نمایش دهد، هدفش این بودکه اشیا را آن گونه که در خارج موجود بودند به تصویر بکشند ونه آن گونه که بخشی از آن در لحظه و مکان خاصی حضور مییابد. بدین منظور باید به طور همزمان چندین وجه از شی نمایش داده شود. از این رو فرم اشیاء مجددا در یک ترکیب بندی فرمی جدید، سامان یافت. بدین مفهوم، ادعا میشد که کوبیسم واقع گرایانه است. اما واقع گرایی آن بیشتر ذهنی بود تا بصری با امپیرسیونیستی. لذا کوبیسم بیشتر رویکردی آگاهانه است تا بصیرتی نا خوآگاهانه.
مهمترین عواملی که بر ظهور کوبیسم تاثیر بسزایی داشتند، عبارت بودند از تندیسهای افریقایی و آثار متاخر «سزان» و نیز تابلوی سخت شکن پابلو پیکاسو به نام «دوشیزگان آوینیون» که مملو از فرمهای زاویهدار و مجزا بود. معمولا کوبیسم براک و پیکاسو را به دو مرحله مجزا میکنند: مرحله تحلیلی و مرحله ترکیبی. مرحله اول که تا سال 1912 به طول انجامید، فرمها عمدتا به ساختارهای هندسی تجزیه میشوند و رنگها به شدت خفه و کاهش مییافت ـ غالبا به صورت تک رنگ ـ که دیگرگسستگی نبود، در مرحله دوم، عناصر رنگ قویتر و پراهمیتتر میشود و شکلها بیشتر جنبه تزئینی میگیرند. و عناصر جدیدی همچون حروف لاتین وکاغذ روزنامه به نقاشی وارد میشود. (کلاژ) در این مرحله گریس اهمنیتی همچون براک و پیکاسو دارد. وی رویکردی نظامند و منطقی را جایگزین روشهای غریزی آنها کرد. به کارگیری شیوه کلاژ موجب شد تا تاکید بیشتری بر مسطح بودن سطح تصویر شود. وقوع جنگ جهانی اول به همکاری براک و پیکاسو خاتمه داد، اما آثار آنان اعقاب زیادی یافت. کوبیسم علاوه بر این که یکی از منشاءها و منابع هنر انتزاعی بدل شد، خود این قابلیت راداشت که بی نهایت تطبیق یابد و موجب ظهور جنبشهای بیشمار و متنوعی همچون فوتوریسم، اورفیسم، پیوریسم و ورتیسیم شود. از آنجا که در این سبک تاکید بیشتر بر نمایش ایده است تا نمایش واقعیت خود به یکی از بنیانهای گرایشات زیباشناسی سده بیستم بدل شد.
بسیاری از نقاشان برجسته کوبیست همچنین به «عنوان هنرمندانی برجسته در زمنیه طراحی گرافیک، تصویرگری کتاب شهره هستند. علاوه بر نقاشان، برخی مجسمهسازان نیز تحت تاثیر این جنبش آثار برجستهای خلق کردند که از آن میان میتوان به ارکیپنکو، لیچیتز، زادکین ونیز خود پیکاسو اشاره کرد.
در مجموع میتوان گفت که کوبیسم مایل نبود یک روش متکی به نقطه دید یا تجربی باشد، بلکه مایل بود که فلسفه زیبایی شناسی ذهنی شود، نظم بخشی عینی دنیا که براساس ذات آن به جای ظاهر آن نمایش داده میشد. اصرار و پافشاری رئالیسم درآغاز سده بیستم بر نایش واقعیت به گونهای که از طریق بینایی درک میشود، نقش مشابه به اشتیاقی داشت که طی دوره رومانتیک برای اعتبار بخشیدن به اشیا با پیوندهای روانشناسانه و ادبی جدید تجسمی نیز خلق شد که انگیزشهای فردی را بدون هیچ نوع محدودیتی تحت حمایت قرار میداد.
از زمان مازاتچو به بعد، فرض بر این بود که نقاشی باید با یک پرسپکتیو تک نقطه با دو نقطه، «منظره» ثابت و کاملی پدید آورد، که در آن تمام اشیای موجود در یک سطح همزمان باهر چیز دیگر دیده شوند. ولی این توقع نه با واقعیت بصری(دیدن اشیا شبیه سازی شده) جور درمیآید نهحتی با طرز دیدن این اشیاء توسط ما، چون منظرهای که ما در تابلو میبینیم نتیجه بارها حرکت چشم در جریان جذب آن است. در اصل این، شالوده نوآوری سزان در عرصه زاویه دید جابه جا شونده است. ولی کوبیستها برای استفاده از زاویههای دید چندگانه، از این استدلال صرفا بصری بصری نیز فراتر رفتند. آنها آرزو داشتند که واقعیت عینی و جامع شکلها در فضا را نمایش دهند، و چون اشیاء فقط آن سان ظاهر نمیشوند که در یک زمان از یک زاویه دید به نظر میآیند، استفاده از زاویههای چندگانه دید و نمایش همزمان سطوح ناپیوسته ضرورت پیدا کرد. البته پیوستگی پیشین ترکیب بندی را که زاویه دید واحد دوره رسانس تحمیل کرده بود،از پایه لرزه در میآورد. نقاش کوبیست معتقد بود که «برای کشف یک تناسب حقیقی، فدا کردن یک هزار شکل ظاهر سطحی ضرورت دارد.»
از زمانی که مفهوم واقعیت بدین ترتیب از مفهوم شکل ظاهر تفکیک شد، تشابه شکل واقعی به منظره عادی دیگر اهمیتی نداشت. از زمان رنسانس به بعد، این فرض که آنچه ما در طبیعت میبینیم باید با شکلهایی که هنرمند نقاشی میکند. تطابق پیدا کند کنار گذاشته شد، و دورانی که با کارهای جوتو ومازاتچوآغاز شده بود در سده بیستم به پایان رسید.
تدابیر و شگردهایی که پیکاسو و براک به کار می بردند، برای دستیابی به بغرنجترین دید و تفسیر واقعیت بود، گو اینکه در آزمایشگریهای خود گاه تا مرز هنر انتزاعی پیش می رفتند. به هر حال، تجربیات ایشان به همین نقطه ختم نشد. در سال 1911، براک حروف و اعداد دستنوشته را بر تابلوهایش افزود. ممکن است این شگرد را از کتابهای خطی گوتیک ملهم شده باشد؛ ولی الهامبخشی علایم و نوشته های روی شیشه و در کافه ها را نیز نباید فراموش کرد. از لحاظ صوری، کاربست علایمی چنین - که به دنیایی دیگر متعلق بود- فضایی غیرواقعی می آفرید؛ زیرا حروف دستنوشته به منزلة لایة شفافی می بودند که روی واقعیت شاعرانة تابلو را می پوشانیدند. اما از لحاظ محتوی، این علایم جلوه ای فریبنده و شگفت انگیز داشتند؛ زیرا وقتی در یک زمینة غیرواقعی ارائه می شدند، همچون چیزهایی مجزا و واقعی و آشنا، حالتی تکان دهنده ایجاد می کردند.
گام بعدی، افزودن «عناصر واقعی» بر تابلو بود. این «عناصر» عبارت بودند از عنوانهای درشت روزنامه ها و یا تقلید و بافت چوب و مرمر و غیره. این جزییات واقعی، شبیه مسطوره هایی بودند که خود اشیا را یادآوری می کردند، و تصویر را «خوانا» تر می نمودند. و در نتیجه، تماشاگر می توانست شی مورد نظر را در ساختار موزون تصویر تشخیص دهد. بدینسان، در روند تداعیها، واقعیت سه بعدی شی در ذهن تماشاگر زنده می شد. این نوعی بازآفرینی و بازسازی در ذهن بود که هنر سه بعدنمایی قادر به برابری با آن نبود. در مرحلة بعد، خود اشیا مستقیماً به تابلو وارد شدند. در 1912، کوبیست ها به عوض تقلید بافت مواد، کاغذ و پارچه و مشمع و حلبی و غیره را روی بوم چسبانیدند. بدین ترتیب، نقش چسباندنی یا کلاژ پدید آمد. به مدد این اسلوب، ساختار گسترة تابلو از ارزشهای لمس کردنی جدید برخوردار شد. اما علاوه بر این، ارائه مراکز جداگانه حاوی اشیا واقعی، «خبط بصری» را به نهایت خود رسانید و در نتیجه، مبادله ای پویا را میان مادیت ملموس و کل «واقعیت» غیرملموس میسر کرد. اکنون دیگر، هنر به توصیف یا تفسیر اشیا نمی پرداخت؛ بلکه خود اشیا، چیزی جدید را می ساختند. در اینحال، کار پیکاسو و براک از محدودة کوبیسم تحلیلی فراتر رفته بود. زیرا کوبیسم تحلیلی بر آن بود که «شی طبیعی را به شی هنری» بدل کند. تأکید بر شی بود. بی سبب نیست که مرحلة نخست کوبیسم، عمدتاً، مفاهیم سبکی خود را با «طبیعت بیجان» [شیء] پربار کرد. کوبیسم تحلیلی، هم به بازنمایی می پرداخت و هم به انتزاع؛ ولی روش تحلیلی آن پیوسته به کاهش اهمیت عنصر توصیفی گرایید. سرانجام نیز، تصویر به نوعی ساختمان بلورین انتزاعی بدل شد.
دسته بندی | علوم پزشکی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مقاله بررسی بیماری های معده و دئودنوم در 29 صفحه ورد قابل ویرایش
معده، استاع J- شکلی از دستگاه گوارش است که در قسمت پروکسیمال توسط اسفنکتر تحتانی مری و در قسمت دیستال توسط اسفنکتر پیلور احاطه شده است. معده به چهار ناحیه تقسیم میشود. کاردینا، ناحیه گذر نسبتاً نامشخصی است که از محل اتصال مری به معده تا فوندوس امتداد دارد. فوندوس به سمت بالا برآمدگی یافته و بالاتر از کاردیا قرار میگیرد. این قسمت در امتداد بادی (تنه) معده قرار دارد. تنه با چینهایی طولی به نام روگا مشخص میگردد. آنتروم که دیستالترین ناحیه معده است، از شیار زاویهای آغاز شده و تا پیلور ادامه دارد؛ پیلور، ماهیچهای حلقوی است که در محل اتصال معده به دوئودنوم قرار گرفته است.
معده توسط مخاطی از سلولهای استوانهای پوشیده شده است و در زیر این پوشش، زیر مخاطی از بافت همبند قرار دارد. زیر همه اینها، لایههای ماهیچه صاف مایل داخلی، حلقوی میانی و طولی خارجی قرار دارند که توسط سروزا پوشیده شدهاند. عصبدهی پاراسمپاتیک معده توسط تنههای قدامی و خلفی عصب واگ صورت میپذیرد، در حالی که عصبدهی سمپاتیک آن توسط اعصاب سمپاتیکی صورت میگیرد که که از گانگلیونهای سلیاک منشأ گرفته، همراه با عروق خونی تغذیه کننده معده طی مسیر نموده و به معده میآیند. نمای میکروسکوپی مشخصه معده،از سلولهای سطحی استوانهای شکل حاوی موکوس و حفرات انگشتی شکلی که همان غدد معدی هستند تشکیل شده است؛ این غدد در نواحی مختلف معده تغییر میکنند. ناحیه اکسینتیک یا تولیدکننده اسید معده، در فوندوس و تنه واقع است؛ غدد معدی این نواحی، حاوی سلولهای پاریتال مشخصی هستند که به ترشح اسید و نیز فاکتور داخلی میپردازند. این غدد همچنین حاوی سلولهای اصلی غنی از زیموژن که وظیفهشان سنتز پپسینوژن است و نیز حاوی سلولهای درونریز شبه انتروکرومافینی هستند که هیستامین ترشح میکنند. غدد آنتروم، سلولهای اندوکربن متفاوتی دارند؛ این سلولها، سلولهای G ترشح کننده گاسترین و سلولهای D ترشح کننده سوماتوستاتین که در مجاورت نزدیک سلولهای G قرار دارند، میباشند.
دوئودنوم که قسمت اول روده باریک میباشد، قوس C- شکلی را در اطراف سرپانکراس تشکیل میدهد. دوئودنوم در ناحیه پروکسیمال، به پیلور و در ناحیه دیستال، به ژژونوم محدود میگردد. اولین قسمت دئودنوم، بولب دوئودنوم است که شاخص مخاطی مشخصی ندارد، در حالی که بقیه قسمتهای دوئودنوم، چینهای حلقوی مشخصی دارند که سطح ناحیه مورد نیاز جهت فرآیند هضم را افزایش میدهند. دئودنوم همانند معده از مخاط، زیر مخاط،لایه ماهیچهای و سروزا تشکیل شده و الگوی عصبگیری آن نیز با معده تشابه دارد. مخاط از سلولهای استوانهای با نمایی پرزدار تشکیل شده و در زیر آن، غدد زیرمخاطی برونر قرار دارند. این غدد به ترشح مایعی غنی از بیکربنات میپردازند که جهت آغاز خنثیسازی اسید معده مورد نیاز است.
ترشحات مخاطی و عوامل محافظتی معده و دوئودنوم
معده با ترشح آب، الکترولیتها، آنزیمها و گلیکوپروتئینها، کارکردهای فیزیولوژیک گوناگونی از خود ارایه میدهد. این کارکردها عبارتند از آغاز نمودن هضم پروتئینها و تری گلیسریدها، آغاز نمودن فرآیند پیچیده جذب ویتامین B12 و ممانعت از ورود میکروارگانیسمها. ترشح اسید در سلولهای پاریتال واقع در غدد اکسینتیک فوندوس و تنه معده صورت میگیرد. این سلولها از سه مسیر مختلف تحت تحریک قرار میگیرند تا به ترشح اسید بپردازند. مسیر نوروکرین از طریق عصب واگ سبب آزادسازی استیل کولین میگردد، مسیر پاراکرین از طریق آزادسازی هیستامین از ماستسلها و سلولهای شبه انتروکرومافین واقع در معده عمل مینماید و مسیراندکرین از طریق آزادسازی گاسترین از سلولهای G واقع در انتروم به اعمال اثر میپردازد. هر یک از این ترانسمیترها، گیرنده خاصی دارند که بر روی سطح قاعدهای- جانبی سلول پاریتال قرار گرفته است. تحریک این گیرندهها به فعال شدن سیستم های پیام بر ثانویه داخل سلولی میانجامد: گاسترین و استیل کولین سبب انباشت داخل سلولی کلسیم میشوند، درحالی که هیستامین سبب میگردد تا پروتئین G تحریکی (Gs) به فعالسازی آدنیلات سیکلاز پرداخته و آن نیز به نوبه خود به تولید آدنوزین مونوفسفات حلقوی میپردازد. این پیامبرهای داخل سلولی، سپس پروتئین کیناز را فعال میکنند و پروتئین کیناز نیز پمپ پروتنی یا همان آنزیم H+, K+ - ATPase را که در سطح رأسی سلول پاریتال قرار دارد، فعال مینماید تا از طریق مبادله یونهای K+ با H+، به ترشح یونهای هیدروژن بپردازد. پروستاگلاندینها و سوماتوستاتین از طریق اتصال به گیرندههایی که از طریق پروتئین G مهاری (Gi) مانع از فعالیت آدنیلات سیکلاز میشوند، جلوی کارکرد سلولهای پاریتال را میگیرند. سوماتوستاتین، از ترشح گاسترین نیز ممانعت به عمل میآورد. جهت تبدیل پپسینوژن ترشح شده از سلولهای اصلی معده به پپسین، اسید مورد نیاز است. پپسین، آنزیم پروتئولیتیکی است که در Ph بالاتر از 4 غیرفعال میباشد. سلولهای پاریتال به ترشح فاکتور داخلی نیز میپردازند؛ این فاکتور، گلیکوپروتئینی است که در جذب B12 نقش مهمی ایفا می نمایند.
فیزیولوژی حرکتی معده و دوئودنوم
با در نظر گرفتن شاخصهای الکتروفیزیولوژیک و کارکردی، میتوان معده را به دو جزء کارکردی تقسیم نمود. معده پروکسیمال که از فوندوس و یک سوم پروکسیمال تنه تشکیل شده است، به عنوان مخزنی برای محتویات وارد شده به معده عمل مینماید، در حالی که معده دیستال، غذا را آسیاب نموده، مخلوط کرده و دستهبندی مینماید. ماهیچه صاف معده پروکسیمال، انقباضات تونیک ویژهای دارد. این روند، امکان پذیرش غذا توسط معده را فراهم میسازد به این صورت که در پاسخ به ورود غذا و مایعات، فوندوس شل شده و فشار داخل معدی کمی افزایش مییابد. این ویژگی منحصر به فرد، در اثر واگوتومی پروکسیمال یا تنهای، از بین میرود. در مقابل، ویژگی معده دیستال، تولید امواج منظمی با فرکانس سه بار در دقیقه است؛ این امواج، پتانسیلهایی خلال غشایی هستند که از ناحیه ضربانساز واقع در بخش میانی انتهای منشأ گرفته و سپس به صورت دایرهوار در جهت دیستال و به سمت پیلور انتشار مییابند. برخلاف آنچه که در مورد قلب مشاهده میشود، در معده فعالیت الکتریکی به صورت میوژنیک انتشار مییابد و هیچگونه ناحیه ویژه و آناتومیک ضربان ساز و یا فیبرهای هدایت کنندهای وجود ندارد.
فعالیتهای حرکتی معده و دوئودنوم در موقعیتهای ناشتا و غذا خورده، بسیار متفاوتند. درحالت ناشتا، فعالیت حرکتی معده در قالب الگویی از تغییرات دورهای تحت عنوان کمپلکس حرکتی مهاجر (MMC) صورت میپذیرد که به طور مشخص هر 90 تا 120 دقیقه رخ میدهند. کمپلکس حرکتی مهاجر، در معده آغاز گردیده و در طول روده باریک به سمت پایین مهاجرت مینماید. بلافاصله پس از خوردن یک وعده غذایی، فعالیت حرکتی معده و روده باریک، از الگوی ناشتا به الگوی غذاخورده تغییر مییابد. این نوع فعالیت، فعالیت انقباضی نامنظمی است که مدت تداوم آن، بسته به محتویات وعده غذایی خورده شده تغییر میکند.
تخلیه معده از غذاهای جامد و مایعی که با یکدیگر مخلوط شدهاند، حاصل تداخل عمل میان شل شدن فوندوس، انقباضات آنتروم، مقاومت پیلور، انقباضات دوئودنوم ونیز ترکیب و حجم وعده غذایی است. ابتدا طی فرآیندی که مایعات را از معده وارد دئودنوم میکند، مایعات از معده تخلیه گردیده و حجم غذای موجود در معده کاهش مییابد. سپس بخش جامد غذا، به کمک انقباضات معدی به سمت آنتروم به پیش رانده شده و در آنجا تحت تأثیر انقباضات پرقدرتی قرار میگیرد تا مواد غذایی جامد قبل از تخلیه از راه پیلور، در اثر سایش با یکدیگر، ابعادی به اندازه 1 میلیمتر یا کمتر پیدا کنند. نقایض تنظیمی دستگاه گوارش میتوانند در سطح سیستم انقباضی ماهیچه صاف، شبکه میانتریک یا سیستم عصبی خارجی پدید بیایند.
عوارض
زخمهای پپتیک خونریزیدهنده
شایعترین علت خونریزی GI فوقانی، بیماری زخم پپتیک است؛ این خونریزی در 15 تا 20 درصد بیماران مبتلا، رخ میدهد. با وجود آنکه در 80 درصد موارد، خونریزی خود به خود متوقف میگردد، اما مرگ و میر ناشی از خونریزی این زخمها، 6 تا 7 درصد میباشد. اصلیترین عامل خطرزای مسبب خونریزی از زخم، مصرف NSAIDها است. بیماران دچار خونریزی از زخم پپتیک، با شکایتهایی چون هماتمز، ملنا یا هماتوشزی مراجعه میکنند؛ اغلب اوقات، پیش از وقوع علایم مذکور، هیچگونه دردی احساس نمیگردد. موارید که سبب ضعیف شدن پیش آگهی خونریزی میشوند عبارتند از عدم تعادل همودنیامیک به هنگام مراجعه، مشاهده خروج خون قرمز روشن از رکتوم یا از لوله نازوگاستریک، سن بیشتر از 60سال، نیاز به ترانسفوزیونهای پیاپی و افزایش تعداد بیماریهای زمینهای طبی. تمامی بیماران دچار خونریزی از GI فوقانی، باید هر چه زودتر تحت اندوسکوپی قرار بگیرند؛ زیرا این کار هم امکان مداخلات درمانی را فراهم میکند و هم امکان تعیین پیشآگهی خونریزی مجدد را میسر مینماید. میزان خونریزی مجدد، تقریباً به صورت زیر است: 5 درصد درزخمهایی که قاعده تمیز دارند، 10 درصد در زخمهایی که نقاط مسطح دارند و 55 درصد در زخمهایی که حالت نشتی یا فورانی دارند. میزان خونریزی مجدد و مرگ و میر در بیمارانی که زخمهای بزرگتر از 1 تا 2 سانتیمتر دارند، بیشتر است. درمان اندوسکوپیک با استفاده از روشهایی چون انعقاد دوقطبی یا انعقاد حرارتی و تزریق اپینفرین، به طور آشکاری باعث کاهش مرگ و میر، کاهش مدت بستری در بیمارستان، کاهش دفعات ترانسفوزیون خون و کاهش نیاز به جراحی اورژانس گردیده و پیشآگهی را در بیماران دچار زخمهای خونریزی دهنده بهبود میبخشد.
از آنجا که اکثر خونریزیها در فاصله 3 روز از اولین حمله رخ میدهند، لذا بیماران دچار خونریزی فعال یا بیمارانی که دارای نشانههای خونریزی هستند (نشانههایی چون نقاط رنگدانهدار موجود در حفره زخم یا موجود در لخته)، چنانچه در این 3 روز، وضعیت پایداری داشته باشند، میتوانند مرخص گردند. از آنجا که پیشآگهی بیماران دچار زخمهای با قاعده تمیز، عالی است، این بیماران میتوانند تا 24 ساعت پس از مراجعه مرخص شوند. تقریباً 20 درصد بیماران، پس از درمان آندوسکوپیک، دچار خونریزی مجدد میشوند که 50 درصد اینها میتوانند با موفقیت، تحت درمان مجدد قرار بگیرند. بقیه آنها نیز کاندید مداخل جراحی خواهند بود؛ ولی چنانچه خطر جراحی، بسیار بالا در نظر گرفته شود، میتوان آنها را حین آنژیوگرافی، از طریق تزریق داخل شریانی وازوپرسین یا روشهای آمبولیزاسیون، ردمان نمود. جراحی، عموماً جهت به کنترل درآوردن عروق خونریزی دهنده انجام میپذیرد. در حال حاضر، در چنین وضعیتی، از نقش جراحی به عنوان آخرین حربه درمانی زخم، کاسته شده است. پس از آنکه درمان اولیه زخمهای خونریزی دهنده، به اتمام رسید، زخم باید تحت درمان ضدترشحی که قبلاً ذکر گردید، قرار بگیرد.
دسته بندی | علوم پزشکی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 433 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مقاله بررسی بیوسنتز کلسترول در 29 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
معادله کلی مسیر بیوسنتز کلسترول..................................................................... 1
بیوسنتز کلسترول.................................................................................................. 2
بیوسنتز کلسترول- مرحله اول............................................................................. 2
بیوسنتز کلسترول- مرحله دوم............................................................................. 4
بیوسنتز کلسترول- مرحله سوم........................................................................... 6
تنظیم بیوسنتز کلسترول........................................................................................ 7
SREBPS چیست؟................................................................................................... 10
ناهنجاریهای مربوط به نقص در بیوسنتز کلسترول............................................. 11
- سندروم SLOS................................................................................................................................ 11
- لاتواسترولوزیز............................................................................................... 16
منابع...................................................................................................................... 23
کلسترول در سه مرحله از استیل کوآنزیم A سنتز می شود.
این استروئید سیالیت غشاء سلولی جانوران را تعدیل می کند. و پیش ساز هورمونهای استروئیدی مانند پروژسترون، تستوسترون. استرادیول وکورتیزول می باشد. تمامی 27 اتم کربن کلسترول در طی یک فرایند سنتزی سه مرحله ای از استیل COA مشتق می شوند.
1- مرحله اول سنتز ایزوپنتیل پیروفسفات می باشد . این ماده یک واحد فعال شده ایزوپرن است که واحد ساختاری کلید ی کلسترول به شمار می آید.
2- مرحله دوم متراکم شدن شش مولکول ایزوپنتیل پیرو فسفات اسکوالن می باشد.
3- در مرحله سوم، اسکوالن در اثر واکنشی شگفت آور به صورت حلقه ای در می آید ودر ادامه محصول چهارحلقه ای به کلسترول تبدیل می شود.
سنتز موالونات، که به صورت ایزوپنتینیل پیرو فسفات فعال می شود ، سنتز کلسترول را شروع می کند.
اولین مرحله سنتز کلسترول تشکیل ایزوپنتیل پیرو فسفات از استیل COA می باشد این دسته واکنش ها که در سیتوزول اتفاق می افتد با تشکیل 3- هیدروکسی 3- متیل گلوتاریل COA (HMG COA) از استیل COA و استواستیل COA کوآ آغاز می شود. این حد وسط جهت سنتز کلسترول به موالونات احیا می شود.
سرنوشت 3- هیدروکسی- 3- متیل گلوتاریل CoA کوآ. در سیتوزول HMG-CoA به موالونات تبدیل می گردد. در میتوکندری به استیل CoA و استواستات تبدیل می شود.
سنتز موالونات مرحله محدود کننده در تشکیل کلسترول است . آنزیمی که این مرحله برگشت نا پذیر را کاتالیز می کند،3- هیدروکسی3- متیل گلوتاریل کوآردو کتاز(COA-HMG ردوکتاز) نام دارد. همانطور که مورد بحث قرار خواهد گرفت این آنزیم یک جایگاه کنترلی مهم در بیوسنتز کلسترول است.
3-Hydroxy–3-methyl glutaryl COA+2NADPH+2H+mevalonate+2NADP++COA
HGA- CoA ردوکتاز یک پروتئین سرتاسری در شبکه آندوپلاسمی است.
موالونات در سه واکنش متوالی که نیاز به ATP دارد به 3- ایزو پنتینیل پیروفسفات تبدیل می شود. دکربوکسیله شدن موالونات، ایزو پنتینیل پیرو فسفات را تولید می کند. این مولکول یک واحد فعال شده ایزوپرنی است که واحد ساختاری بسیاری از زیست مولکولهای مهم در تما م فرمانروهای حیات می باشد.
سنتز ایزوپنتینیل پیروفسفات، این حد واسط فعال شده در سه مرحله از موالونات تشکیل می شود که آخرین آنها یک دکربوکسیله شدن را شامل می شود.
اسکوالن(C30) از شش مولکول ایزوپنتیل پیرو فسفات (C5) سنتز می شود.
اسکوالن بوسیله توالی از واکنش های زیر از ایزوپنتیل پیروفسفات سنتز می شود.
C5C10C15C30
این مرحله از سنتز کلسترول با ایزومری شدن ایزوپنتنیل پیرو فسفات به دی متیل الیل پیرو فسفات آغاز می گردد.
این واحد های ایزومری C5 با هم ترکیب شده ویک ترکیب C10 را بوجود می آورند: ایزو پنتنیل پیروفسفات به یک یون کربانیوم آلیلی تشکیل شده از دی متیل آلیل پیرو فسفات حمله می کند تا جرانیل پیروفسفات تولید گردد. همین نوع واکنش دوباره روی می دهد : جرانیل پیرو فسفات به یک یون کربانیوم آلیلی تبدیل می شود که مورد حمله ایزوپنتنیل پیرو فسفات قرار می گیرد. ترکیب C15 حاصله فارنزیل پیرو فسفات نام دارد. یک آنزیم، جرانیل پیروفسفات هر یک از این واکنشهای تراکمی را کاتالیز می کند.
خصوصیات بیوشیمیایی، فنوتیپی و نوروفیزیولوژیکی یک Mouse Model (مول موشی) ژنتیکی سندروم RSH/Smith - Lemli- Opitz
سندروم RSH/SLOS یک سندروم اتوزومی مغلوب است که به وسیله ناهنجاریهای چند گانه مشخص می شود، یک فنوتیپ رفتاری متمایز با اشکال توهمی و عقب ماندگی جسمی. RSH/SLOS یک نقص مادرزادی سنتز کلسترول است که به وسیله موتاسیون ژن B-3 هیدروکسی استرول ردوکتاز به وجود میآید. اینجا ما ذکر خصوصیات نوروفیزیولوژیکی و فنوتیپی و بیوشیمیایی را از این mouse model ژنتیکی مهیا می کنیم. چنانچه دربیماران انسان، RSH/SLOS یک کاهش نشان دار از سطوح کلسترول بافت و سرم یک افزایش نشاندار از سطوح 7- دهیدروکلسترول بافت و سرم دارد. شباهتهای فنوتیپی بین این mouse model و سندروم انسان شامل عقب ماندگی رشد داخل رحمی، عقب ماندگی های مربوط به صورت مانند کام شکاف دار، رشد کمتر از حالت عادی و کاهش حرکات. مطالعات نوروفیزیولوژیکی نشان داد که اگرچه پاسخ نورونهای کورتکس پیشانی به نوروترانسیمتر - آمینو n بوتیریک اسید نرمال بود، پاسخ این نورونهای مشابه به گلوتامات به طور چشمگیری معیوب بود.
سندروم RSH/Smith - lemli- opitz یک بدشکلی اتوزومی مغلوب یا سندروم عقب ماندگی جسمی است که به وسیله یک نقص مادرزادی از متابولیسم کلسترول به وجود میآید. فنوتیپ RSH/SLOS متنوع است، ولی به طور تیپیک شامل ناهنجاریهای مربوط به چهره، انومالی های عضو، عقب ماندگی رشدی، مشکلات رفتاری و عقب ماندگی ذهنی . در دو بیمار RSH/SLOS کاهش کلسترول و افزایش 7- دهیدروکلسترول (7-DHC) یافت شد. کار بعدی که نشان داد RSH/SLOS یک نقص مادرزادی بیوسنتز کلسترول است به علت نقص فعالیت 3- - هیدروکسی استرول 57 ردوکتاز است.
در سیستم عصبی مرکزی هیدروکسی استرول 57 ردوکتاز همچنین برای کاهش 7-دهیدرودسموسترول در بیوسنتز دسموسترول عمل میکند. در حال حاضر بیش از 70 جهش مختلف از DHCR7 در بیماران با RSH/SLOS مشخص شده است.
آنالیز بیوشیمیایی حیوانات DhCr7-1-
کلسترول بافت و سرم (A) و (B) 7-DHC سطوح به وسیله GC/MS در توله های تازه متولد شدة Dhcr7+/+ , +/- , -/- اندازه گیری شد. کاهش کلسترول و افزایش سطوح 7-DHC در بافتهای مختلف از توله های Dhcr 7-/- موجود بودند. ( C) سطوح 8 دهیدروکلسترول به طول قابل توجهی در نمونه های بافت و سرم از توله های Dhcr7-/- افزایش یافتند. (D) سطوح دسموسترول به طول قابل توجه در کورتکس و مغز میانی از توله های Dhcr7-/- در مقایسه با کنترل کاهش یافت. (E ) احیای ارگوسترول به brassicasterol به طور چشمگیر در فیبروبلاستهای پوست از حیوانات Dhcr7-/- کم شد (P <0/001) در مقایسه با فیبروبلاستهای پوست Dhcr7+/+ تفاوت معناداری در فیبربلاستهای مشتق شده از توله های +/+ یا -/+ دیده نشد. (F ) سطح کلسترول کبد از +/+ (مربع بسته) و -/- (دایره بسته) و سطح 7-DHC از +/+ (مربع باز) و -/- (دایره باز) به وسیله GC/MS در طی رشد و نمو تعیین میشود. (G ) سطح کلسترول و 7-DHC به عنوان درصدی از استرول های کل در مغز جنین های رشد یافته میباشد. (H) سطوح دسموسترول و 7-DHD به
عنوان درصدی از استرولهای کل در مغزهای جنین رشد یافته میباشد.
تطبیق یک بیمار انسان لاتواسترولوزیز:
موشهای Sc5d-/- بسیاری از فنوتیپهای یافت شده در SLOS را دارند. بنابراین ما توجه می کنیم به فیبروبلاست های یک بیمار SLOS که در 18 هفتگی با ذخیرة درون سلولی اش مرده است. این بیماران به SLOS شبیه اند از آن جایی که رشد کمی دارند و همچنین دارای میکروسفالی، پتوزیز، کاتاراکت، بینی کوتاه، آرواره کوچک، ستیغ oveolar برجسته، آلت تناسلی نامشخص و … این بیماران از SLOS متفاوتند از آنجایی که تست هیستوپاتولوژیکی تجمع موکوپلی ساکاریدها و موکولیپیدها را در ماکروفاژهای بافت نشان داده و همچنین سلول های کوپفر کبد و سلولهای بدون نورون سیستم عصبی مرکزی. در مقایسه با سلول شاهد تجزیه gas chromatography / mass spectrometry از استرول در مورد فیبروبلاستهای بیمار که در محیط با کمبود کلسترول رشد داده شد، حضور یک پیک استرول افزایشی نشان داده شد و زمان بازداری این پیک با استفاده از لاتوسترول استاندارد مشخص شد. طیف جرمی این پیک به وسیله لاتوسترول استاندارد مشخص شد و طیف ها برای لاتوسترول منتشر شد. سازگار با نقص فعالیت SC5D ، فیبروبلاستهای بیمار، لاتوسترول را تجمع دادند وقتی که در محیط با کمبود کلسترول رشد یافتند. پس از 6 روز در محیط کشت، لاتوسترول محاسبه شد و کل استرول های فیبروبلاستهای موتان بود در مقایسه با در فیبروبلاستهای شاهد برای پایداری نقص فعالیت آنزیمی SC5D در فیبروبلاستهای بیمار که به علت موتاسیون ژن SC5D می باشد، رونویسی از فیبروبلاستهای بیمار بوسیله RT- PCR تکثیر یافت و توالی یابی شد. یک موتاسیون منفرد 137 A > C (Y 46S) مشخص شد. این موتاسیون منفرد بوسیله توالی ژنومی تایید شد. هر یک از والدین این زاده موتان برای این جهش هتروزیگوت بودند. رابطه خویشاوندی بین والدین وجود ندارد. با این وجود هر یک از والدین فرانسوی و کانادایی هستند. الل 137 A > C در 116 کروموزوم نرمال آشکار نشد و موقعیت Y46 در یک aaی حفاظت شده در اولین اگزون کد شده قرار دارد. ژن SC5D روی کروموزوم 11 قرار دارد.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 152 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مقاله بررسی پوششهای لایه نازک، کاربرد خواص مکانیکی و روشهای اندازهگیری در 30 صفحه ورد قابل ویرایش
خواص مکانیکی لایه ها
ترکیب عمومی (طرح عمومی)
رفتار مکانیکی لایه ها از دو دیدگاه اصلی دارای اهمیت است. در اصل، مطالعه و فهمیدن چنین رفتارهایی میتواند منجر به درک بهتر ما از خواص تودة مواد شود. در عمل کار رضایت بخش بسیاری از قطعات لایه ای به شکل و ترتیب قرار گرفتن لایه های پایدار- که میتوانند در برابر تاثیرات محیط زیست تاب بیاورند- بستگی بحرانی دارد.
مانند خیلی از خواص دیگر لایه ها، خواص مکانیکی لایه ها هم به چند تایگی معمولی فاکتورهای وابسته در آماده سازی آنها بستگی دارد. به دلیل مشکلات تجربی و محدودیت های موجود در آزمایشها، اکثریت کار انجام شده روی خواص مکانیکی روی لایه های چند بلوری انجام گرفته و این به خاطر ساختار مختلط بیشتر لایه ها است. مطالعاتی دربارة برآراستی لایه ها انجام شده، اما طبیعت اندازه گیری دقیق، که مستلزم استخراج اطلاعات خواص مکانیکی است، و عدم قطعیت مشکلاتی را در این مطالعات ایجاد میکند.
بیشتر مطالعات انجام شده دربارة لایه های فلزی بوده اند و به مواد دی الکتریک که در قطعات الکتریکی و اپتیکی گوناگون اهمیت دارند نیز توجه شده است. اندازه گیری ها شامل فشار (تنش) و کرنش، خزش، رفتار قالب پذیری و نرمی، قدرت شکست و در پایین ترین سطح و کمترین حد شامل سختی میشوند. مدلهای تئوری گوناگونی پیشنهاد شده اند که اگرچه در این مرحله حتی در جزئیات با تجربه توافق دارند ولی آنها را در نظر نمی گیریم. با وجود این، یک اصول عمومی وجود دارند که به عنوان راهنما برای کارهای بعدی بکار گرفته میشوند.
وقتی لایه ها با تبخیر گرمایی، یا با تجربه بخار روی یک بستر گرمایی، شکل می گیرند، آنگاه اگر ضریب انبساط لایه ها و بستر گرمایی یکسان باشد وقتی سیستم تا دمای اتاق سرد می شود، یک فشار گرمایی ایجاد شده و پیشرفت میکند. این اثر- که در بسیاری از موارد اتفاق می افتد- خودش را به شکل جداسازی لایه ها از سطح به وضوح نشان میدهد. در حقیقت هنگامی که بستر گرمایی در دمای اتاق است، فشار گرمایی ذخیره شده در لایه های رسوبی رابا هیچ وسیله ای نمی توان آشکار کرد. دمایی که لایه ها در آن شکل می گیرند، از آنجایی که مفهوم بد تعریفی است، ممکن است با دمای بستر گرمایی تفاوت داشته باشد. مخصوصا وقتی که اتمهای چگالیده با یک سرعت بالای گرمایی وارد میشوند: اثر «دما»ی لایه های چگالیده به عاملهای تعادل که گرمای مادة چگال را کنترل میکنند بستگی دارد و این عاملها معمولاً به سختی قابل تشخیص هستند. قستمی از دمای سطح بستر گرمایی توسط تابشهای دریافت شده از منبع تعیین میشود و قسمتی از آن را گرمای نهانی که توسط لایه های چگالیده داده شده تعیین میکند. وقتی ضخامت لایه های فلزی افزایش پیدا می کند، کسر بزرگی از انرژی گرمایی که از بستر گرمایی تابش می کند ممکن است بازتابیده شود. بعلاوه وقتی ثابتهای اپتیکی لایه های بسیار نازک با ضخامت به سرعت (و اغلب با رفتاری بسیار پیچیده) تغییر میکنند این اثر به دشواری قابل تشخیص است. قبل از بحث کردن دربارة جزئیات این اثر، میپردازیم به روشهای تجربی ای که برای مطالعه خواص مکانیکی لایه های نازک به کار می روند.
2-5) تکنیک های تجربی
الف) اندازه گیری تنش و کرنش
اندازه گیری تنش (فشار) در لایه ها معمولاً با تکنیک باریکه- خمش انجام میشود. تکنیکی که در آن لایه ها روی یک باریکة مستطیلی نازک ته نشین شده و رسوب میکنند. در اندازه گیری انحرافهای کوچکی که در تداخل سنجی، ظرفیت و نظم و ترتیب الکترومکانیکی به کار گرفته شده رخ میدهد هر تغییری میتواند در روشها ایجاد شود. در بیشتر موارد حل عمومی برای خمش باریکة مرکب از دو ماده با خواص الاستیکی متفاوت، تا وقتی که ضخامت لایه در برابر ضخامت باریکه کم است، مورد نیاز نمی باشد.
اگر لایه ها به طور ثابتی مقید به بستر گرمایی باشند و اگر شارش نرم و قالب پذیری در سطح میانی به وجود نیاید آنگاه برای ضخامت باریکه (d) ، مدول یانگ (Y)، نسبت پواسون () و فشار (S) در ضخامت لایه (t) داریم:
(1-5)
وقتی که شعاع انحنای فشار باریکة اولیه، مستقیم فرض شود.
اندازه گیری مستقیم کرنش با متد بارگیری مستقیم علیرغم مشکلات زیادی که وابسته به زیاد شدن لایه ها است، بکار می رود. طرح یکی از سیستمهایی که استفاده میشود در شکل (1-5) نشان داده شده است (این طرح در اصل برای مطالعات تاره ها طراحی شده بود ولی بعدها برای کار لایه ها تعدیل شد).
-5) رفتارهای کشسان و قالب پذیری لایه ها
مطالعات رفتار تنش- کرنش لایه ها اغلب در آغاز بارگیری منجر به یک ارزش کم (مقدار کم) برای ضریب کشسانی میشود و بعد ادامه پیدا می کند با یک ارزش (مقدار) میانی در تخلیه ها و دوباره بارگیری بعدی. این کاملاً مشخص نیست که آیا رفتار آغازی با خزش و لغزش در روشهای استفاده شده برای نگهداری لایه ها رابطه دارد یا نه. نتایج بدست آمده از آزمایشهای پیشرفته رفتارهای مشابهی را نشان می دهد، اگرچه ضریب نخستین بارگیری نزدیک تر است به مقدار کپه ای از روشهای ماشین کششی. لایه های چند بلوری تشکیل شده توسط تبخیر گرمایی، به طور معمول ضریب کشسانی نزدیکتری به ضریب کشسانی تودة ماده دارند، به عبارت دیگر، ضریب کشسانی کم و پایین در لایه های رسوبی شیمیایی و همچنین در لایه های الکترولیتی مشاهده شده اند. در مورد لایه هایی که از طریق شیمیایی شکل گرفته اند، تفاوت در رفتارها احتمالا به دلیل وجود ناخالصی ها در لایه ها میباشد.
از هنگامی که رفتار خزش در لایه ها مشاهده گردیده است، این هنوز یک پرسش مطرح است. مدارکی هم از لایه های رسوب کردة شیمیایی و هم از لایه های طلای برآراستی وجود دارد که خزش در آنها اتفاق نمی افتد. در نقطه ای که لایه ها می شکنند به طور کامل رفتار الاستیکی و کشسان مشاهده میشود. دو دلیل برای ایجاد خزش در مشاهدات وجود دارد. یکی اینکه این خزش ناشی از نظم داخلی در لایه هاست و دیگر اینکه ناشی از لغزش لایه ها در نگهدارنده میباشد. اگرچه ممکن است بعضی از مشاهدات دلیل موجهی برای این راه ارائه کنند، با این حال به نظر می رسد که این بدیهی است که خزش خالص اتفاق می افتد در لایه های تبخیری در بیشتر راهها (روشها)یی که مشخص است که برای رولهای فلزی ورقه شده و نمونه های کپه ای دیگر اتفاق می افتد.
در فشار بالای کافی، جایگزیده شدن بی شکل و نرمی و قالب پذیری در لایه ها منجر به کاهش ضخامت لایه میشود و همچنین یک صعود نتیجه بخش در مرتبة تنش ایجاد میکند. ناجایگزیدگی هسته ای در مرزهای بلورهای داخلی، باعث سر خوردن و خزیدن سطوح میشود و حتی شکافهای میکروسکوپی در لایه ها ایجاد میکند. مرتبه فشاری که باعث ایجاد چنین اثری میشود در بسیاری از موارد خیلی بیشتر از انواع مشاهده شده در نمونه های توده ای تابکاری شده است و اغلب به طور عمده و قابل توجهی از مواد دریافت شده یا سردکاری شده بیشتر است.
شکست فشار به روشی بسیار ابتکاری توسط باریکه در سال 1959 اندازه گیری شده است. در این روش لایه ها روی یک چرخانة استوانه ای ته نشین میشوند. سرعت چرخانه آنقدر افزایش پیدا میکند تا اینکه لایه ها می شکنند. تکنیک برجسته ای که در بالا ذکر شد هنوز هم به کار گرفته میشود. این مشخص شده که در نقره و نیکل چند بلوری عموماً شکست کرنش به ضخامت بستگی دارد؛ ولی این بستگی به ضخامت در مس مشاهده نمیشود. برای لایه های طلا یک تناقض و ناسازگاری مشاهده می گردد: تعدادی از مشاهده گران (آزمایش کنندگان) وابستگی به ضخامت را مشاهده کرده اند در حالیکه عده ای دیگر به چنین وابستگی ای دست نیافته اند.
ما از راهی معمولی و ساده می توانیم دریابیم که چرا مقاومت لایه ها ممکن است نسبت به تودة مواد بیشتر باشد. شکست و رد وابستگی نمونه ها به انتشار ناجایگزینی و محدودیت ضخامت لایه ها به شدت این حرکت را مهار کرد (جلوی این روش نتیجه گیری را گرفت). به هر صورت، مدل نظری دقیقی که بتواند قسمت وسیعی از تغییرات نتایج را در بربگیرد وجود ندارد. در بعضی موارد لایه ها تقریباً در خلأ ناکافی تهیه و آماده میشوند و این باعث ایجاد اکسید روی سطح لایه میشود. در روشهای مشابهی که اطمینان وجود دارد که مقاومت رشته های یک فلز معین وابسته به اکسید سطح است این میتواند مقاومت بالای لایه ها را توجیه میکند. از مورد لایه های طلا این واضح و روشن میشود که فاکتورها و عوامل دیگری نیز روی مقاومت لایه ها تأثیر دارند: در وقتی که لایه های طلا هم مقاومت بالایی از خود نشان می دهند و هم سطح آنها فاقد اکسید است.
وقتی لایه ها روی بستری بی شکل و غیرمتبلور در فرودی عادی (نرمال) رسوب میکنند فشار همسانگرد است. توزیع ناهمسانگرد فشار در لایه هایی که شکل گیری آنها به صورت رسوب در حالت غیرعادی بوده است مشاهده میشود. با مطالعات و بررسی هایی که به وسیله میکروسکوپ های الکترونی انجام شده مشخص شده است که در ساختار چنین لایه هایی نامتقارنی مولکولی وجود دارد، بنابراین ایجاد فشار ناهمسانگرد غیرمنتظره نیست.
بررسی کنش و رفتار مکانیکی مواد:
لایه های نازک یکی از اجزاء لازمه ابزارهای الکترونیکی و صنایع پیشرفته می باشند. شناخت نحوه شکست این لایه ها، بویژه جدا شدن لایه ها نیازمند درک رفتار مکانیکی این لایه ها میباشد. علاوه بر لایه های نازک فلزی، هم اکنون انواع و اقسام لایه های نازک غیرفلزی در محصولات پیشرفته تجاری مورد استفاده قرار می گیرند. خواص مکانیکی لایه های نازک در طی سالهای اخیر به علت استفاده های فراوان از این مواد در مدارهای منسجم (میکروالکترونیک) و صفحه های مغناطیسی اهمیت فراوانی یافته است.
1- مدارهای منسجم میکروالکترونیکی:
در این بخش مشکلات لایه های نازک ناشی از تنشها و رفتارهای مکانیکی و همچنین ساختار مدارهای منسجم مانند ترانزیستورهای نیمه هادی فلز- اکسید (CMOS) بررسی خواهد شد.
مواد مزبور به شکل لایه نازک و با ضخامتی از چند نانومتر تا حدود یک میکرومتر هستند. لازم به ذکر است که انواع متنوعی از مواد با خواص مکانیکی، فیزیکی و گرمایی مختلف برای ساخت این ساختار مورد استفاده قرار گرفته اند. این مواد شامل نیمه هادیها (که بخش فعالی از وسیله هستند)، فلزات (که به عنوان هادی جریان برق از یک بخش به بخش دیگر سازه عمل میکنند)، دی اکسید سیلیکون پخته شده، شیشه های پاسیو و دیگر مواد دی الکتریک می باشند. مواد اخیر موجب می گردند که عایق الکتریکی از یک بخش به بخش دیگر ساختار منتقل شده و در برخی از مواقع محافظت مکانیکی از زیرکارها مانند مواد فعال الکتریکی را نیز به عهده دارند.
تک کریستالها، چند کریستالها و مواد آمورف نیز جزو این گروه می باشند. به عنوان مثال، پلی کریستال سیلیکون با ساختار معمولی در سیستم های ریز الکترومکانیکی مانند سنسورهای فشار و شتاب سنجها بکار می رود. بسیاری از این وسایل دارای عملکردهای مکانیکی بوده و بنابراین خواص مکانیکی آنها مورد توجه میباشد. از نقطه نظر مکانیکی، رفتار سیلیکونهای پلی کریستالی از دو جهت عمده با رفتار مکانیکی فلزات متفاوت است. پلی سیلیکونها بسیار تردتر و همچنین ثابت دی الکتریک پائین آنها هم اکنون از موضوعات مهم تحقیقات سازندگان چیپهای نیمه هادی میباشد. از آنجائیکه ساختار چند لایه و به هم متصل چیپهای پیشرفته مدارهای منسجم حاوی چند نوع از مواد مختلفی می باشد که تحت تنشهای گرمایی هستند، رفتار مکانیکی این لایه های ویژه دی الکتریک حائز اهمیت است.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 742 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 139 |
مقاله بررسی پول و بانکداری در 139 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه..........................................................................................................................
فصل اول: ماهیت و مشکلات مبادلات پایاپای و چگونگی پیدایش پول .....................
مبادلات پایاپای چیست و مشکلات آن کدام است؟.....................................................
تولید پول و وظایف آن ..............................................................................................
پول بعنوان یک دارایی ...............................................................................................
اهمیت مطالعه پول .....................................................................................................
فصل دوم: تحولات تدریجی سیستمهای پولی در جهان و ایران................................
سیستم پول کالایی ....................................................................................................
سیستم در فلزی.........................................................................................................
سیستم تک فلزی.........................................................................................................
پول اسکناس .............................................................................................................
پول بانکی ..................................................................................................................
تحولات سیستمهای پولی در ایران.............................................................................
فصل سوم: بانکهای تجاری و تحولات آن.................................................................
تعریف و اهمیت بانک..................................................................................................
زرگرها وظیفه بانکداری ...........................................................................................
صدور اسکناس و بانکداری جدید..............................................................................
چگونگی عملیات بانکها................................................................................................
فصل چهارم : بانکداری در ایران..............................................................................
تاریخچه کوتاهی از چگونگی بانکداری در ایران......................................................
سیستم بانکداری و انواع بانکهای قبل از انقلاب اسلامی ..........................................
سیستم بانکداری اسلامی ..........................................................................................
فصل پنجم: موسسات مالی، بازارهای مالی و پولی و ابزارهای آن.........................
چگونگی انتقال وجوه پس انداز شده به قرض گیرندگان...........................................
ماهیت موسسات مالی و انواع آنها.............................................................................
ابزارهای مالی و نقش آن در انتقال وجوه پس انداز ...............................................
انواع و اشکال اعتبار کدام است؟ ..............................................................................
بازارهای مالی اولیه و ثانویه چیست..........................................................................
بازارهای پول و سرمایه داری چه مشخصاتی اند؟ .................................................
فصل ششم: سیاست پولی و ابزارهای آن.................................................................
ابزارهای سیاست پولی .............................................................................................
ابزارهای سیاست پولی و عملکرد آنها در ایران........................................................
اهداف سیاستهای پولی .............................................................................................
استراتژی سیاست پولی ............................................................................................
فهرست منابع ............................................................................................................
مقدمه :
امروزه پول و بانکداری از جمله مهم ترین موضوعان اقتصادی در دنیا می باشند. اهمیت مطالعه پول و بانک در اقتصاد را در دو نکته می بایستی جستجو نمود: اولا پول و بانکداری با توجه به ارتباط نزدیکی که با تغییرات مهم پول ، تورم، بیکاری، تحولات اقتصادی دارد دارای اهمیت است. ثانیا از آنجایی که در رابطه با موضوعات مختلف اقتصادی، جواب مطلق و مشخصی در بین کارشناسان و متخصصین اقتصادی وجود ندارد دارای اهمیت میباشد. البته این تنوع پاسخها و نیز جدال بین کارشناسان اقتصادی در رابطه با مسائل اقتصادی را می بایستی در تحولاتی که هر روز در پول و بانکداری حاصل میشود جستجو نمود زایر هر روز موسسات پولی و مقررات جدیدی به منظور پاسخگویی به مسائل و سیستمهای مالی و در نتیجه رفتار انسانها در جوامع مختلف حاصل می گردد و دچار تحول میشود. در این پروژه سعی گردیده است ضمن بیان نظریات پولی و بانکی اقتصاد دانان مختلف، مسائل پولی و بانکی ایران نیز در حد مقررات مطرح گردد.
فصل اول
ماهیت و مشکلات مبادلات پایاپای و چگونگی پیدایش پول
در این فصل موضوعات زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
1. مبادلات پایاپای چیست و مشکلات آن کدام است؟
2. تولید پول و وظایف آن
3. خواص مطلوب پول
4. پول به عنوان یک دارایی
5. اهمیت مطالعه پول
مبادله پایاپای که در حقیقت مبادله کالا و خدمات در مقابل کالاها و خدمات است، پیشینه ای به قدمت تمدن بشریت دارد. ریشه مبادله پایاپای را در جامعه می بایستی در تمایل ذاتی بشتر به منظور تحقق منافع شخصی وی جستجو کرد.
از آنجایی که توانایی و استعدادهای افراد محدود است، لذا یک نفر نمی تواند همه چیزهایی را که برای ادامه زندگی و مصرف لازم دارد تولید نماید. حتی اگر در جامعه افراد دارای استعدادهای متنوع و متفاوتی در تولید نیز باشند، باز هم منافع ناشی از تقسیم کار و تخصص حکم میکند که هر کس به تولید یک یا حداکثر چند کالا بپردازد. حال اگر فردی در تولید کالایی تخصص یابد و بیش از مقداری که نیاز دارد از آن کالا تولید نماید، مازاد تولیدش را در مقابل کالاهایی که به وسیله دیگران تولید شده و ضمناً برای ادامه حیات وی لازم می باشد، مباد له می نماید. در حقیقت مبادله پایاپای سیستمی است که مردم کالاها و خدمات تولیدی خود را به منظور به دست آودرن کالاها و خدماتی که نیاز دارند، به طور مستقیم مبادله می نمایند.
مشکلات مبادلات پایاپای
اگر چه اقتصادهایی که در آن مردم و کالاها و خدمات را به طور مستقیم در مقابل کالاها و خدمات مبادله می کردند یعنی مبادلاتی که در آن هیچ گونه واسطه ای به عنوان پول وجود نداشته امکان پذیر بوده، اما وظیفه یک چنین سیستم تجاری بسیار سنیگن و مشکل بوده است. مبادلات اولیه که به صورت تهاتری انجام می گرفت، بسیار طاقت فرسا بوده و موجب اتلاف وقت فراوان می گردید. در یک چنین سیستمی منافع بسیار زیاد افزایش بهره وری که از تخصص ناشی از تقسیم کار حاصل می گردد، بدون تحول در سیستم مبادله امکان پذیر نمی باشد. در نتیجه، اقتصاد پایاپای تنها میتواند شکل اولیه و ابتدایی زندگی را حفظ کند.
در هر حال، اقتصادی که در آن مبادله پایاپای وجود دارد، از جنبه های مختلفی با تنگنا مواجه است که در ادامه بحث مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
1- فقدان یک وسیله سنجش یا قیمت گذاری. پایاپای یک معیار عملی که بتوان برحسب آن ارزشض کالاها و خدمات را شمارش کرده و ارزش گذاری نمود وجود ندارد. در نبود یک معیار سنجش، ارزش هر کالا در بازار نمی تواند به سادگی با یک مقدار بیان شود. در چنین شرایطی ارزش هر کالا برای مبادله پایاپای می بایستی برحسب کالاهای دیگری که دارای کیفیت متفاوت هستند، بیان شود. برای مثال اگر در اقتصادی 30 نوع کالا در بازار برای مبادله وجود داشته باشد هر کالا می بایستی با 29 کالای دیگر قیمت گزاری شود. به عبارت دیگر هر کالا دارای 29 نوع قیمت است. نتیجتاً در یک اقتصاد تهاتری کوچک که تنها در آن 30 نوع کالا و خدمات یافت می شود، 4325 نوع قیمت برای کالاها وجود دارد. ملاحظه میشود که در چنین اقتصادی به لحاظ تعدد قیمتی که برای هر کالا وجود دارد مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد روشن است اقتصادی که به طور خالص تهاتری میباشد تنها در اقتصادهای اولیه که مردم کالاهای محدودی را تولید و مبادله می کردند امکان پذیر است. در اقتصادهای پیشرفته و مدرن امروزی که سود آوری تنها در مصرف تولید انبوه کالاها و خدمات وجود دارد، مبادله تنها در شرایطی که یک سیستم پیشرفته اعتباری و پول وجود داشته باشد امکان پذیر است و اصولاً مبادلات پایاپای حداقل در شکل اولیه آن غیرقابل تصور است. از آنجایی که در یک اقتصادی که به طور خالص تهاتری است، امکانی برای تخصص و تقسیم کار وجود ندارد (زیرا مشکلات و محدودیتهای مبادلات پایاپای باعث می گردد که هر کس بخش مهمی از نیازهایش را خود تهیه نماید)، در چنین شرایطی تقسیم کار و در نتیجه تخصص نمی تواند به وجود آید. بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولیدی مناطق مختلف و نیز حداکثر کردن منفعت و همین طور استفاده از صرفه جوی های حاصل از مقیاس در تولید، تا وقتی که فشارهای ناشی از چنین سیستم پایاپای وجود دارد، امکان پذیر نمی باشد. بنابراین لازم است که سیستم غیرکارایی مثل مبادله پایاپای، با یک سیستم کاراتر برای مبادله کالاها و خدمات جایگزین گردد.
2- تمایل همزمان طرفین به مبادله. در سیستم تجاری که کالاها به صورت پایاپای مبادله می شوند، فروشنده یک کالا نه تنها می بایستی در جستجوی فردی باشد که کالایش را خواسته باشد، بلکه باید کالای مورد نیاز شخص فروشنده را نیز داشته باشد. در چنین سیستمی، به ندرت اتفاق می افتد که دارنده یک کالا و یا خدمات که قصد مبادله آن را دارد، بتواند به آسانی کسی را پیدا کند که اولا کالای فروشنده را بخواهد و گذشته از آن کالای مورد نیاز فروشنده را نیز داشته باشد. برای مثال فرض کنید شخصی می خواهد یک بیل را با گندم مبادله نماید. او نمی تواند گندم را به دست آورد، مگر آنکه شخصی را پیدا کند که نه فقط گندم برای مبادله داشته باشد بلکه تمایل به مبادله گندم با بیل را نیز داشته باشد. بنابراین ملاحظه می گردد که مبادله پایاپای تمایل همزمان طرفین مبادله را طلب می نماید.
مشکل اخیر وقتی بیشتر میشود که شخص، کالاهای غیرقابل تقسیم مانند گاو، گوسفند و… داشته باشد. برای مثال شخصی را در نظر بگیرید که دارای گاوی است و می خواهد آن را با یک جفت جوراب، یک جفت کفش، دو کیلو پنیر و مقداری از چیزهای دیگر مبادله نماید. ملاحظه می گردد که تطابق خواسته های دو طرف در یک چنین سیستم مبادله ای با مشکلات عدیده ای مواجه میشود.
از آنجایی که در یک سیستم مبادله پایاپای واسطه مبادله ای وجود ندارد، فرد نمی تواند خیلی سریع کالاهایی را که شخص دیگری قصد فروش آن را دارد، بخرد. گذشته از این، نرخ مبادله پایاپای بین دو کالا نیز عموما تصادفی تعیین می گردد. نرخ تعادلی مبادله که در یک چنین سیستمی وجود دارد، حقیقی نبوده و به صورت تصادفی تعیین میشود. و بالاخره در نبود یک واسطه مبادله (پول)، فروشنده کالا و دلالهایی که عرضه کننده مقدار زیادی کالا باشند نیز وجود نداشته و در نتیجه بازاری هم نمی تواند وجود داشته باشد.
3- عدم امکان پس انداز. در مبادله پایاپای پس انداز شکل کالای دارد. به عبارت دیگر، در چنین سیستمی مردم ثروت را برای استفاده در آینده، تنها به صورت کالاهای خاص میتوانند پس انداز نمایند. ملاحظه میشود در این روش پس انداز، صرف نظر از هزینه نگهداری و انباردار آن، به لحاظ کاهش ارزش احتمالی کالاهای نگهداری شده و نیز مشکلاتی که در فروش آن (وقتی که دارنده کالا قصد خرید کالاهای نگهداری شده، و نیز مشکلاتی که در فروش آن (وقتی که دارنده کالا قصد خرید کالای دیگری را دارد) با زاینهای جدی مواجه میباشد. به عنوان مثال اگر پس انداز به صورت حیوانات باشد اولا نگهداری آن دارای هزینه است ثانیا در صورتی که بیماری واگیرداری بروز نماید، میتواند زیانهای قابل ملاحظه ای به شخص و یا اشخاص پس انداز کننده وارد آورد. حتی نگهداری بعضی از کالاهای دیگر نظیر ماهی، میوه و یا غیره به لحاظ فساد پذیر بودن، مشکلات بیشتری را به دنبال دارد.
4- عدم امکان مبادلات نسیه. اقتصاد تهاتری از فقدان چیزی که بتوان به کمک آن پرداختها را در اینده انجام داد، رنج میبرد. به عبارت دیگر در سیستم مبادلات تهاتری، امکان اینکه قراردادی به منظور پرداخت در آینده صورت گیرد، وجود ندارد. در اقتصادی که مبادلات به صورت غیر تهاتری است، پرداختها میتواند به آینده موکول گردد. معمولاً افراد و موسسات توافقهایی در رابطه با خرید کاشانه، اتومبیل و … به صورت قسطی برای یک دوره زمانی که سر رسید پرداختها معمولاً در آینده است با یکدیگر دارند. اما در اقتصادی که به صورت خالص تهاتری است، یک چنین توافقهایی برای پرداخت لزوما می بایستی برحسب کالا و یا خدمت خاصی باشد که خود دارای سه مشکل در این خصوص است. اول اینکه ممکن است جدالی در رابطه با کیفیت کالاها و خدماتی که میتواند به عنوان پرداخت داده شود به وجود آید. دوم اینکه اغلب بین دو طرف قرارداد در رابطه با کالای خاصی که دریافت و یا پرداخت میشود توافق وجود ندارد و مشکل سوم اینکه ریسک زیادی برای دو طرف قرارداد به وجود می آید، زیرا کالایی که پرداخت میشود میتواند در دو ره قرارداد افزایش و یا کاهش ارزش داشته باشد.
ملی کردن و ادغام بانکها
با پیروزی انقلاب اسلامی، به لحاظ عواملی نظیر انتقال سرمایه ها به خارج توسط سرمایه داران که اغلب از موسسین بانکهای خصوصی و یا از جمله سهامداران عمده آنها بودند، سلب اعتماد مردم نسبت به بانکها و هجوم آنها برای گرفتن سپرده هایشان بدون وصول ماندن مطالبات بانکها و بالاخره کاهش ارزش داراییهای بانکهای خصوصی، بانکها در وضعیتی قرار گرفته بودند که حتی با کمک بانک مرکزی قادر به ادامه حیات نبودند و درمعرض ورشکستگی قرار داشتند.
در چنین شرایطی به منظور حفظ حقوق و سرمایه های ملی و به کار انداختن چرخهای تولیدی کشور و نیز تضمین سپرده ها و پس اندازهای مردم در بانکها، در تاریخ هفدهم خردادماه 1358 طبق مصوبه شورای انقلاب کلیه بانکهای خصوصی ایران، ملی اعلام گردید. پس از تصویب قانون ملی شدن بانکها کلا 28 بانک مشمول این قانون گردید که از این تعداد در 14 بانک خارجیها سهیم بودند و 14 بانک بقیه مالکیت ایرانی داشتند.
جدول (5-1) بانکهای تجاری و تخصصی ملی شده را نشان میدهد. ملاحظه میشود که صد در صد سهام بانک روس و ایران به دولت شوروی سابق است. در بقیه بانکهای خصوصی که خارجیها در آن سهیم هستند کمتر از 50 درصد سهام آنها متعلق به خارجیها میباشد.
ادغام بانکها
اگر چه ملی کردن بانکها از اقدامات بسیار مهم پس از انقلاب در راستای کنترل مالی و برقراری یک نظام پولی و اعتباری مستقل تلقی می گردید اما بدیهی به نظر می رسید که انتقال مالکیت بانکهای خصوصی به دولت به تنهایی برای تجهیز نظام بانکی کشور و سوق آن در جهت تحقق اهداف اقتصادی ملی کافی نبوده و اقدامات دیگری را ضروری می نمود. بدین منظور پس از ملی کردن بانکها و موسسات اعتباری کشور ادغام آنها ضرورت یافت و بدین ترتیب بود که در اجرای ماده 17 لایحه قانون اداره امور بانکها مصوب هفدهم خرداد 1358 شورای انقلاب اسلامی، طرح ادغام به تصویب مجمع عمومی بانکها رسید و بانکها به صورت زیر در هم ادغام گردیدند.
الف- بانکهای تخصصی. به منظور حصول یکنواختی در ضوابط اعطای وام و اجرای سیاست واحد و پیشبرد فعالیت های تخصی در زمینه مسکن، کشاورزی و صنعت و معدن، بانکهای تخصصی ملی شده در بانکهای مشابه دولتی در رشته مربوطه و به صورت زیر ادغام گردیدند:
1- بانک صنعت و معدن: این بانک از ادغام بانکهای اعتبارات صنعتی توسعه صنعتی و معدنی ایران توسعه و سرمایه گذاری ایران، شرکت سرمایه گذاری بانکهای ایران صندوق ضمانت صنعتی و صندوق معدن تشکیل شده است. بانک فوق فعالیتهای صنعتی کوچک در شهرستانها را به بانکهای استان واگذار خواهد نمود.
2- بانک مسکن. این بانک از ادغام بانکهای رهنی ایران، ساختمان، شرکت سرمایه گذاری ساختمانی بانکهای ایران و شرکتهای پس انداز و وام مسکن کورش بزرگ، اکباتان، پاسارگاد ودر شهرستانها شرکتهای پس انداز و وام مسکن مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان، اهواز، گیلان، همدان، کرمانشاه ، مازندران ، گرگان، رضاییه (ارومیه)، سمنان و آبادان تشکیل شده است.
3- بانک کشاورزی. این بانک از ادغام بانک توسعه کشاورزی ایران، بانک تعاون کشاورزی ایران و کلیه موسسات اعتباری وابسته به وزارت کشاورزی و عمران روستایی تشکیل گردیده است.
ب- بانکهای تجاری. در راستای سیاست دولت جمهوری اسلامی مبنی بر توزیع مطلوب فعالیتهای اقتصادی در سطح استانها و شهرستانها و نیز به لحاظ تعدد بانکهای تجاری خصوصی و نیز تمرکز شعب آنها در تهران، بانکهای تجاری کشور، به شرح زیر تشکیل گردیدند:
بانک ملی
بانک سپه
بانک رفاه کارگران
4. بانک تجارت که از ادغام بانکهای ایران، انگلیس، اعتبارات ایران، ایران و خاورمیانه ، ایران و هلند، بازرگانی ایران، ایرانشهر، صنایع ایران، شهریار، ایرانیان، کار، بین المللی ایران و ژاپن، روی و ایران تشکیل شده است.
5. بانک ملت که از ادغام بانکهای تهران، پارس، داریوش، اعتبارات تعاونی توزیع ایران، عمران، ایران و عرب، بین المللی ایران، بیمه ایران، تجارت خارجی ایران و فرهنگیان تشکیل شده است.
6. از آنجایی که بانک صادرات دارای شعب کافی در اقصی نقاط ایران بود لذا پس از قانون ملی شدن بانکها و ادغام آنها به منظور تحقق اهداف دولت جمهوری اسلامی در رابطه با جلب پس اندازهای افراد وهدایت آنها به سمت سرمایه گذاری های مولد و کمک به سیاست عدم تمرکز، از شعب این بانک در شهرستانها بانک استان و در تهران،بانک صادرات تشکیل گردید. گذشته از این، بانکهای گسترش خزر، خوزستان و آذربایجان نیز در بانکهای صادرات استانهای مربوطه ادغام شدند.
درهر بررسی وضع بانکها پس از ادغام نشان میدهد که تعداد بانکهای کشور، باستثنای بانک مرکزی، از 36 بانک در پایان سال 1357 به 9 بانک (باستثنای بانکهای استان) که شامل 6 بانک تجاری و 3 بانک تخصصی است کاهش یافت. همین طور تعداد کل واحدهای بانکی از 8275 واحد در پایان سال 1357 به 6581 واحد در سال 1361 کاهش یافت.
مصوبه مربوط به حذف و بهره از سیستم بانکی
پس از ملی شدن و ادغام بانکهای خصوصی و نیز تغییر ساختار بانکی کشور، کوششهایی در جهت اسلامی کردن و حذف بهره از سیستم بانکی به عمل آمد. نخستین اقدامی که در این زمینه صورت گرفت مصوب شورای پول و اعتبار به منظور برقراری حداقل سود تضمین شده برای سپرد ها و نیز کارمزد و حداقل سود تضمین شده برای وامها و سایر تسهیلات اعتباری بو. متن این مصوبه که از ابتدای سال 1358 به مورد اجرا گذاشته شده است به صورت زیر است.
1- حداقل سود تضمین شده برای سپرده ها. به سپرده های غیردیداری (سپرده های ثابت و پس انداز) سودی به عنوان حداقل سود تضمین شده با نرخ 5/8 درصد در سال برای سپرده های ثابت و حداقل سود تضمین شده معادل 7 درصد در سال برای سپرده های پس انداز تعلق میگیرد. از اول سال 1358 به این سپرده ها علاوه بر حداقل سود مزبور در پایان هر سال در صورتی که بانک سود اضافه داشته باشد به نسبت میزان سپرده سود اضافی پرداخت خواهد گردید. به سپرده های نقدی ضمانتنامه ها و پیش پرداخت اعتبارات اسنادی سودی تعلق نمی گیرد.
2- کارمزد اعطای وامها و سایر تسهیلات اعتباری. از اول سال 1358 احتساب و دریافت بهره از انواع اعتبارات و وامها و سایر تسهیلات اعتباری حذف و برای جبران هزینه های بانکها کارمزد و سهم سود تضمین شده به شرح زیر منظور و دریافت خواهد شد.
الف- وام های مسکن انفرادی، اعم از احداث ، خرید، تکمیل و تعمیر. به وامهای اعطایی به منظورهای فوق 4 درصد در سال کارمزد تعلق خواهد گرفت که نسبت به مانده وامها به صورت ساده احتساب خواهد شد.
در مورد وامهای اعطایی برای مجتمعهای مسکونی چند واحدی که به عنوان سرمایه گذاری (نه استفاده شخصی وام گیرنده) پرداخت خواهد شده است موضوع وام متفاوت بوده و به عنوان یک طرح سرمایه گذاری تلقی و حداقل سود باید تضمین گردد که بانکها در چارچوب سیاستهای وزارت مسکن و شهرسازی تعیین و دریافت خواهند کرد.